بی حسی جنسی به نبود احساسات لذت بخش جنسی به هنگام نزدیکی اشاره
می کند . بی حسی جنسی معمولاً به تنهایی ظاهر نمی شود و پس از ظهور نیز به
مدت طولانی پایدار نمی ماند و به علت نبود احساسات لذت انگیز ، خواه نا
خواه با عدم وقوع اوج لذت جنسی همراه می شود .
فراوان ترین علت " بی حسی
جنسی " گشادی بیش از حد مهبل زن است که باعث می شود بین آلت مرد و دیواره
های مهبل تماس کافی حاصل نگردد . اما چنین پیداست که در این گونه خانم ها
اساساً اعصاب عمیقی مهبل که منتقل کننده احساسات لذت انگیز جنسی است و
تحریکات گوناگون از طریق فشار به آنها منتقل می شود نیز حساسیت ندارد و حتی
اگر جسم بسیار کلفتی در مهبل فرو شود ، باز بی حسی جنسی از بین نمی رود .
عملاً نیز عمل جراحی و تنگ کردن مهبل ، در بهبود بی حسی جنسی اثر موقتی و
زود گذر دارد . حساس نبودن کلاهک کلیتوریس و دیگر قسمت های اندام آمیزشی
بیرونی نیز در این بیماران ملاحظه می شود . آشکار است که گشادی مهبل در اثر
زایمان های مکرر پیش می آید ، ولی هر بیماری با چند زایمان به گشادی مهبل
دچار نمی شود و در صورت دچار آمدن به بی حسی جنسی مبتلا نمی شود . به نظر
می رسد که بیماران مبتلا به بی حسی جنسی استعداد دارند و یا به طور ارثی و
سرشتی از آغاز مهبل شان سست است و یا در اثر یکی دو زایمان کاملاً گشاد و
شل و ول می گردد .
در درمان بی حسی جنسی از روان درمانی و تجویز هورمون
های مرد ساز استفاده می شود . در موارد گشادی مهبل با آنکه عمل جراحی اثری
در بهبودی بیمار ندارد ، معهذا مهبل به دست جراح تنگ تر می شود و حداقل
فایده ی آن این است که شوهر بیمار به نزدیکی با او متمایل تر می شود و از
نزدیکی " چیزی می فهمد " .
سرد مزاجی راستین
با
قبول اینکه بین ارگاسم مهبلی و ارگاسم کلیتوریال تفاوتی نیست ، این تعریف
صحیح است که " سرد مزاجی راستین عبارت از ناتوانی زن در دست یافتن به اوج
لذت جنسی ( از راه های طبیعی ) است - در حالی که میل جنسی وجود دارد و
تحریکات جنسی به هنگام نزدیکی لذت انگیز است " . تقریباً تمامی دانشمندان
سرد مزاجی را در زن معادل ناتوانی جنسی در مرد می دانند ، اما به نظر می
آید سرد مزاجی راستین با انزال دیررس بیشتر قابل قیاس است .
پیش از
اشاره به سرد مزاجی راستین نخست باید آن را از سرد مزاجی دروغین باز شناسیم
. خانم های مبتلا به سرد مزاجی دروغین ، به راستی در رسیدن به اوج لذت
جنسی ناتوان نیستند بلکه به عللی از رسیدن به آن محروم می شوند .
شایع
ترین این علل بی حسی جنسی بی توجهی و نا آگاهی شوهر به لزوم انجام تحریکات
کافی پیش از دخول ، و دوام دادن نزدیکی تا هنگام وقوع اوج لذت جنسی در زن
است .
در بسیاری از موارد زن نیز به سهم خود گناهکار است و از شوهر خود
دوام دادن نزدیکی را درخواست نمی کند و یا گاه از وجود پدیده ای به نام اوج
لذت جنسی آگاه نیست . نزدیکی منقطع نیز یکی دیگر از سبب های فراوان کم
ظرفیت جنسی و پاسخگویی خود را از دست بدهد و به سرد مزاجی راستین دچار آید .
به
جرأت می توان گفت که فراوان ترین علت سرد مزاجی خانم ها ، وجود پدیده های
مهاری روانی است که به طور نا خود آگاه در رفتار جنسی آنان اثر می گذارد .
همین مهارت های روانی است که تحریکات گوناگون جنسی را خنثی می کند و هیچ
گاه اجازه نمی دهد که دریافت های لذت انگیز بیرونی به چنان شدتی برسد که
مراکز تحریک پذیر عصبی از آنها متأثر گردد و اوج لذت جنسی وقوع یابد .
ترس
از مرد ، ترس از آلت او ، در این بیماران به فراوانی کشف می شود . گاه در
دوران کودکی این بیمارن سابقه ی تجاوز ، تنقیه های مکرر ، مشاهده نزدیکی
بالغان به ویژه پدر و مادر وجود دارد . دردناک بودن نخستین قاعدگی ممکن است
" عقده ی اختگی " را در دختر بیدار سازد . رفتارهای غیر انسانی پدر الکلیک
نسبت به مادر ، وجود مادر پیوسته از زندگی زناشویی بنالد و عشق را بدبختی
خانمان سوز نام دهد ، و سبب های مشابه دیگر همگی می تواند زمینه ساز سرد
مزاجی زن گردد و او را از روابط جنسی هراسناک سازد . ترس زن از مرد – " که
موجودی پرخاشگر و لذت جو است " – و ترس از آلت او – " که عضوی برنده و نافذ
است " – ترس منطقی نیست و پزشک باید پس از کشف علل ترس زن ، این سخن را
نیز به او توضیح دهد که مهبل زن ، هم به حد کفایت قابلیت اتساع دارد و هم
چون آکاردئون طویل است و آلت را در خود جای می دهد . اما علت آنکه زن ، مرد
را موجودی پرخاشگر و لذت جو می داند آن است که زن به خلاف مرد ، همیشه
مایل است که امور جنسی را جنبه ی معنوی دهد و آن را باعشق بیامیزد و از
صورت حیوانی در آورد ولی متأسفانه مرد غالباً این نیاز روانـــــی زن را
درک نمی کنــــد .
یکی دیگر از سبب های شایع سرد مزاجی خانم ها " احساس
گناه " و نیز شرم آنها از انجام عمل جنسی است . با آن که زن نیز مانند مرد
از روابط جنسی لذت می برد و امور جنسی چیزی نیست که ویژه ی مردان باشد ،
اما هنوز زنان از نظریات " ضد جنسی " احاطه شده اند و از انجام عمل جنسی ،
حتی با شوهر خود ، احساس گناه یا شرم می کنند . اما چنین پیداست که کم کم "
احساس گناه " در خانم ها تخفیف یافته و بیشتر به صورت " احساس شرم " در
آمده است ولی بین این دو از نظر روان شناسی و روان کاوی ارتباطی هست .
ممکن
است زن به علل گوناگون نسبت به شوهرش احساس نفرت داشته باشد و این احساس
در او آنچنان نیرومند باشد که پس از نزدیکی دوش بگیرد و خود را " آب بکشد "
تا نجاست از بدنش دور گردد و " پاک " شود . گاه در حالی که عیب از جانب
خود زن است ، بیهوده شوهرش را ناتوان می پندارد که شوهرش او را دوست ندارد و
پای زنی در میان است .
زنی که پس از نزدیکی به رضایت کامل جنسی نمی رسد
تحریک پذیر و حساس می گردد ، تمایل به خواب و کار و فعالیت در او پیدا نمی
شود و هرچه در ضمن نزدیکی بیشتر هیجانی شده و به اوج لذت جنسی نزدیک تر
گردیده باشد ، این علائم را به شدت بیشتری نشان می دهد . در زندگی زناشویی
البته موارد متعددی اتفاق می افتد که زن ، هر آنچه که پاسخ گو باشد ، باز
به اوج لذت جنسی دست نیابد ولی معمولاً اگر در جریان یکی دو روز بعدی ، به
اوج لذت جنسی برسد ، علائم پیش گفته در او به کلی خاموش می شود و از بین می
رود . گاه زن پاسخگویی که به اوج لذت جنسی دست نمی یابد از همسر خود
تقاضای نزدیکی دوباره می کند و چه بسیار که این بار ، رضایت جنسی کامل اور ا
حاصل می گردد .
اگر زن کراراً در ضمن نزدیکی ها ، در جریان چند سال ،
به اوج لذت جنسی دست نیابد ، اندک اندک به یک مشکل مزمن دچار می آید و
علائم ورشکستگی جنسی در او ظاهر می شود .
غالباً زنی که به طور مزمن از
رسیدن به اوج لذت جنسی محروم است ، تا حدود دو سال یا بیشتر محرومیت خود را
تحمل میکند و کم کم خسته و خستگی پذیز می گردد ، بازیهای شیطنت آمیز
فرزندانش او را آزار می دهد و سبب می شود که کودکانش را به باد کتک بگیرد .
چه بسیار که پس از پرخاش و جدال با بچه ها از " عصبانیت " خود گلایه می
کند و از اینکه چرا بیهوده عصبانی شده است ، احساس ناراحتی و پشیمانی و
دلتنگی می کند .
در مراحل کاملاً مزمن سرد مزاجی ، زن به " سندرم پرخونی
لگنی " دچار می شود که نشانه های آن قاعدگی دردناک ، کمر درد ، زیادی
ترشحات ، حساسیت پستان ها ، احساس سنگینی و پری در ناحیه لگن و بالاخره
احساس پایین افتادن رحم است . البته ناراحتی های گوارشی و احساس دردهای
پراکنده نیز غالباً با این نشانه ها همراه می شود .
پیدایش این نشانه ها خواه نا خواه جماع را دردناک می سازد و بی میلی جنسی بر سرد مزاجی اضافه می کند .
جالب
آن است که اگر زن اصلاً از وجود پدیده ای به نام اوج لذت جنسی آگاه نباشد ،
به این عوارض دچار نمی آید ولی هنگامی که مطلبی پیرامون آن می خواند و از
بی کفایتی جنسی خود خبردار می شود ، کم کم به نشانه های بالا گفته گرفتار
می گردد و چه بسا که شوهر خود را به باد نفرین می گیرد و ادعا می کند که تا
به حال آن چه را که سزاوار او بوده است ، به دست نیاورده .
منبع: گل سرخ